درک رشد اقتصادی
به عبارت ساده تر، رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد. اغلب، اما نه لزوما، سود کل در تولید با افزایش متوسط بهره وری نهایی مرتبط است. این منجر به افزایش درآمد میشود و به مصرفکنندگان انگیزه میدهد تا کیف پول خود را باز کنند و بیشتر بخرند، که به معنای کیفیت زندگی یا استاندارد زندگی بالاتر است.
در اقتصاد، رشد معمولاً به عنوان تابعی از سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، نیروی کار و فناوری مدلسازی میشود. به عبارت ساده، افزایش کمیت یا کیفیت جمعیت در سن کار، ابزارهایی که باید با آنها کار کنند و دستور العمل هایی که برای ترکیب نیروی کار، سرمایه و مواد خام در دسترس دارند، منجر به افزایش تولید اقتصادی خواهد شد. 2020
چند راه برای ایجاد رشد اقتصادی وجود دارد. اولی افزایش در میزان کالاهای سرمایه فیزیکی در اقتصاد است. افزودن سرمایه به اقتصاد منجر به افزایش بهره وری نیروی کار می شود. ابزارهای جدیدتر، بهتر و بیشتر به این معنی است که کارگران می توانند خروجی بیشتری در هر دوره زمانی تولید کنند. به عنوان یک مثال ساده، ماهیگیر با تور در هر ساعت بیشتر از ماهیگیری با چوب نوک تیز ماهی می گیرد. با این حال دو چیز برای این فرآیند حیاتی است. شخصی در اقتصاد ابتدا باید به نوعی پس انداز (فدا کردن مصرف فعلی خود) بپردازد تا منابع را برای ایجاد سرمایه جدید آزاد کند و سرمایه جدید باید نوع مناسب، در مکان مناسب و در زمان مناسب باشد. تا کارگران واقعاً از آن به طور مولد استفاده کنند.
روش دوم تولید رشد اقتصادی، بهبود فناوری است. نمونه ای از این اختراع سوخت بنزین است. قبل از کشف قدرت تولید انرژی بنزین، ارزش اقتصادی نفت نسبتا پایین بود. استفاده از بنزین به روشی بهتر و پربارتر برای حمل و نقل کالا در فرآیند و توزیع کالاهای نهایی کارآمدتر تبدیل شد. فناوری بهبودیافته به کارگران این امکان را میدهد که با ترکیب کالاهای سرمایهای مشابه به روشهای جدیدی که مولدتر هستند، خروجی بیشتری تولید کنند. مانند رشد سرمایه، نرخ رشد فنی به شدت به نرخ پسانداز و سرمایهگذاری وابسته است، زیرا پسانداز و سرمایهگذاری برای شرکت در تحقیق و توسعه ضروری است.
راه دیگر برای ایجاد رشد اقتصادی، افزایش نیروی کار است. در غیر این صورت، کارگران بیشتر کالاها و خدمات اقتصادی بیشتری تولید می کنند. در طول قرن نوزدهم، بخشی از رشد اقتصادی قوی ایالات متحده به دلیل هجوم بالای نیروی کار ارزان و مولد مهاجر بود. با این حال، مانند رشد سرمایه محور، برخی از شرایط کلیدی برای این فرآیند وجود دارد. افزایش نیروی کار نیز لزوماً میزان تولیدی را که باید برای تأمین معیشت اولیه کارگران جدید مصرف شود، افزایش می دهد، بنابراین کارگران جدید باید حداقل به اندازه کافی بهره وری داشته باشند تا آن را جبران کنند و مصرف کننده خالص نباشند. همچنین درست مانند افزودن به سرمایه، برای نوع مناسب کارگران نیز مهم است که به سمت مشاغل مناسب در مکان های مناسب همراه با انواع مناسب کالاهای سرمایه مکمل به منظور تحقق پتانسیل تولیدی خود سرازیر شوند.
آخرین روش افزایش سرمایه انسانی است. این بدان معناست که کارگران در صنایع دستی خود ماهرتر می شوند و بهره وری خود را از طریق آموزش مهارت ها، آزمون و خطا یا صرفاً تمرین بیشتر افزایش می دهند. پس انداز، سرمایه گذاری و تخصص، سازگارترین و آسان ترین روش ها هستند. سرمایه انسانی در این زمینه می تواند به سرمایه اجتماعی و نهادی نیز اشاره داشته باشد. تمایلات رفتاری به سمت اعتماد اجتماعی و تعامل متقابل بالاتر و نوآوری های سیاسی یا اقتصادی مانند بهبود حمایت از حقوق مالکیت در واقع انواع سرمایه انسانی هستند که می توانند بهره وری را افزایش دهند.
- ۰۱/۰۵/۱۱