تورم و مدیریت نقدینگی شرکت: مدیران چه باید بکنند؟ مقاله ای از استادیار امور مالی بکتمیر یسمایلوف
بازگشت به اخبار
تورم و مدیریت نقدینگی شرکت: مدیران چه باید بکنند؟
تورم در سراسر جهان طی چند ماه گذشته به بالاترین حد در چند دهه اخیر رسیده است. مبارزه با تورم موضوع شماره یک در دستور کار دولت ها و بانک های مرکزی است. در این پست وبلاگ، من بررسی می کنم که چگونه شرکت ها باید شیوه های مدیریت نقدینگی خود را در چنین محیطی تنظیم کنند.
ابزار کلیدی که در مبارزه با تورم به کار می رود، تشدید سیاست پولی یا به طور معادل آن افزایش نرخ بهره است. نرخهای بهره بالاتر موجب تشویق پسانداز و کاهش مصرف کوتاهمدت میشود که به نوبه خود فشار نزولی بر قیمتها وارد میکند. بنابراین، یک راه جایگزین برای تعریف محیط اقتصاد کلان فعلی به عنوان محیط تورم بالا، تعریف آن به عنوان افزایش نرخ بهره است. بنابراین میتوانیم سؤال کلیدی این پست وبلاگ را در مورد اینکه چگونه شرکتها باید شیوههای مدیریت نقدینگی خود را در محیطی با افزایش نرخ بهره تنظیم کنند، بازنویسی کنیم.
در مقاله ای که اخیراً در مجله بانک و امور مالی با عنوان "نرخ های بهره، نقدینگی و سرمایه گذاری های کوتاه مدت" منتشر شده است، این سوال را در نمونه تمام شرکت های سهامی عام در ایالات متحده در طول تقریباً 50 سال مطالعه می کنم. به طور خاص، من مبادله نگهداری دو نوع داراییهای مالی نقدی کلیدی در دسترس شرکتها را بررسی میکنم: داراییهای نقدی بدون بهره (مثلاً وجه نقد در حسابهای جاری) و سرمایهگذاریهای کوتاهمدت با بهره (مثلاً کوتاهمدت) اوراق قرضه دولتی). در حالی که ادبیات قبلی این دو نوع دارایی مالی را با این استدلال که عوامل تعیین کننده یکسانی دارند را با هم جمع کرده است، من نشان میدهم که در مورد نرخهای بهره چنین نیست.
به طور خاص، من نشان میدهم که نرخهای بهره بالا (کم) با سرمایهگذاریهای کوتاهمدت بالا (کم) و نقدینگی کم (بالا) به دلیل هزینه فرصت نگهداری دومی مرتبط است. به عبارت دیگر، زمانی که نرخهای بهره بالا هستند، صرف نظر از پرداختهای بهره با نگهداری وجه نقد، پرهزینهتر از زمانی است که نرخ بهره پایین است. بنابراین، شرکت ها انگیزه بیشتری برای سرمایه گذاری در سرمایه گذاری کوتاه مدت در محیطی با افزایش نرخ بهره دارند. نشان میدهم که این الگو در انواع نمونهها، دورهها و تحت مشخصات اقتصاد سنجی مختلف وجود دارد.
سوال اینجاست که آیا این کار درستی است؟ معیار اصلی که مدیران مالی برای ارزیابی یک اقدام خاص شرکتی (مانند اتخاذ یک سیاست جدید مدیریت نقدینگی یا انجام یک پروژه جدید) استفاده میکنند این است که آیا به شرکت ارزش میافزاید یا خیر. در مطالعهام، نشان دادم که سهامداران ارزش بالاتری برای دلار حاشیهای از داراییهای نقدی که در سرمایهگذاریهای کوتاهمدت نگهداری میشوند، زمانی که نرخهای بهره بالا هستند، و ارزش کمتری زمانی که نرخهای بهره پایین هستند، قائل میشوند. الگوی مخالف برای وجوه نقد بدون بهره صادق است. این نتایج نشان میدهد که نگهداری داراییهای نقدی در سرمایهگذاریهای کوتاهمدت زمانی که نرخهای بهره بالا هستند، یک استراتژی افزایش ارزش است.
یکی از مواردی که در مطالعات آکادمیک باید در نظر داشت این است که آنها معمولاً از نمونه گسترده ای از شرکت ها در یک دوره زمانی طولانی استخراج می شوند. نتایج ممکن است به طور متوسط حفظ شود اما ممکن است برای هیچ شرکت خاصی قابل اجرا نباشد. اگرچه یافتههای من ممکن است بهعنوان یک راهنمای کلی باشد، اما نباید همیشه بهعنوان یک نسخه کلی برای همه شرکتها استفاده شود.
- ۰۱/۰۵/۳۰