مدرس سرمایه گذاری کسب وکار اقتصاد

سالها تجربه در کسب و کار واقعی ، اقتصاددان ، نویسنده , مدرس دوره های سرمایه گذاری ، اقتصاد برای مدیران و اقتصاد بازار مسکن ، کارشناس صدا و سیما راههای ارتباطی تلفن 09123542497 , اینستاگرام Instagram.com/saboori.holding،

مدرس سرمایه گذاری کسب وکار اقتصاد

سالها تجربه در کسب و کار واقعی ، اقتصاددان ، نویسنده , مدرس دوره های سرمایه گذاری ، اقتصاد برای مدیران و اقتصاد بازار مسکن ، کارشناس صدا و سیما راههای ارتباطی تلفن 09123542497 , اینستاگرام Instagram.com/saboori.holding،

  • ۰
  • ۰

 

مدرس حرفه ای سرمایه گذاری ، اقتصاد ، بازارهای موازی و مسکن   ، دکتر امیرصبوری

قانون عرضه و تقاضا چیست؟
 قانون عرضه و تقاضا نظریه ای است که تعامل بین فروشندگان یک منبع و خریداران آن منبع را توضیح می دهد.  این نظریه رابطه بین قیمت یک کالا یا محصول معین و تمایل مردم به خرید یا فروش آن را تعریف می کند.  به طور کلی، با افزایش قیمت، مردم تمایل به عرضه بیشتر و تقاضای کمتری دارند و بالعکس زمانی که قیمت کاهش می یابد.

 این نظریه مبتنی بر دو «قانون» مجزا است، قانون تقاضا و قانون عرضه.  این دو قانون برای تعیین قیمت واقعی بازار و حجم کالاها در بازار با هم تعامل دارند.

 اقلام کلیدی
 قانون تقاضا می گوید که در قیمت های بالاتر، خریداران کالای اقتصادی کمتری را تقاضا خواهند کرد.
 قانون عرضه می گوید که در قیمت های بالاتر، فروشندگان کالای اقتصادی بیشتری عرضه می کنند.
 این دو قانون برای تعیین قیمت واقعی بازار و حجم کالاهایی که در یک بازار مبادله می شوند، تعامل دارند.
 چندین عامل مستقل می توانند بر شکل عرضه و تقاضای بازار تأثیر بگذارند و بر قیمت ها و مقادیری که در بازارها مشاهده می کنیم تأثیر بگذارند.
 

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

مدرس حرفه ای سرمایه گذاری، بازار مسکن ، طلا ، ارز ، ... تقتصاد برای مدیران ، کسب وکار 

دکتر امیرصبوری

 

6 نوع بیکاری چیست؟
 انواع بیکاری:
 بیکاری اصطکاکی:
 بیکاری فصلی:
 بیکاری دوره ای:
 بیکاری ساختاری:
 بیکاری فناوری:
 بیکاری پنهان:

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

مدرس حرفه ای بازار های اقتصادی ، مسکن، طلا، ارز، سرمایه گذاری، اقتصاد برای مدیران 

دکتر امیر صبوری

بیکاری

اصطلاحی است که به افرادی اطلاق می شود که قابل اشتغال هستند و فعالانه به دنبال کار هستند اما نمی توانند شغلی پیدا کنند.  در این گروه افرادی از نیروی کار هستند که شاغل هستند اما شغل مناسبی ندارند.  
 بیکاری - تعریف، انواع و علل بیکاری
  
  شرح
  به گفته OECD، بیکاری افرادی است که بالای یک سن مشخص شده اند که در مشاغل حقوقی یا خوداشتغالی نیستند اما در حال حاضر برای کار در دوره مرجع در دسترس هستند.  بیکاری با نرخ بیکاری اندازه گیری می شود که تعداد افرادی است که به عنوان درصدی از نیروی کار بیکار هستند.  ویکیپدیا

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

مدرس سرمایه گذاری، اقتصادبرای مدیران ، بازارمسکن ، طلا ، ارز، دکتر امیر صبوری

 

تاریخچه مختصر اقتصاد

 از زمان آغاز آن در دهه 1800، حوزه اقتصاد برای پرداختن به پیچیدگی اقتصادها و سیستم های امروزی گسترش یافته است.

 اقتصاد اولیه

 در دهه 1800، اقتصاد صرفاً مطالعه چگونگی مدیریت جوامع بشری تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات بود.  این مفهوم اساساً با آدام اسمیت، فیلسوف اسکاتلندی که به عنوان پدر علم اقتصاد شناخته می‌شود، آغاز شد و کتاب ثروت ملل را در سال 1776 نوشت. اسمیت معتقد بود که یک دست نامرئی افراد را راهنمایی می‌کند تا رفاه خود را به حداکثر برسانند و بهترین نتیجه کلی را برای جامعه فراهم کنند.  یک کل

 رکود بزرگ اقتصاددانان را متحیر کرد، زیرا آنها هیچ توضیح قابل قبولی برای فروپاشی شدید بازار در دهه 1930 ارائه نکردند.  در فاصله زمانی بین انتشار کتاب اسمیت و رکود بزرگ، اقتصاددانان تصور می کردند که مطالعه بازارهای فردی رفتار متغیرهایی مانند بیکاری و تولید را توضیح می دهد.

 تولد اقتصاد کلان

 جان مینارد کینز، پدر بنیانگذار اقتصاد کلان، نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول را در سال 1936 نوشت. او در این کتاب، ملاحظات همزمان تعادل در کالاها، کار و امور مالی را معرفی کرد.  او همچنین مفهوم اقتصاد عدم تعادل را که مطالعه انحرافات از تعادل عمومی است، معرفی کرد.

 تقاطع اقتصاد خرد و اقتصاد کلان

 از زمان انقلاب کینزی، اقتصاددانان سعی کرده اند اقتصاد خرد و اقتصاد کلان را با ایجاد مبانی اقتصاد خرد برای مدل های اقتصاد کلان ادغام کنند.  منطق پشت این تلاش‌ها این باور است که خانواده‌ها و شرکت‌ها به نفع خود عمل می‌کنند.

 چهار بلوک ساختمانی اقتصاد بین الملل

 چهار حوزه کلیدی وجود دارد که بر اقتصاد بین‌الملل تأثیر می‌گذارد: تجارت بین‌الملل، امور مالی بین‌المللی، شرکت‌های چند ملیتی و جهانی‌سازی اقتصادی.

 تجارت بین المللی

 تجارت بین المللی به عنوان مبادله کالا و خدمات بین کشورها تعریف می شود.  تجارت جهانی به یک کشور اجازه می دهد تا بر صادرات محصولات یا خدماتی که می تواند ارائه دهد به طور کارآمدتر از سایر کشورها تمرکز کند.  تخصصی شدن هزینه فرصت را کاهش می دهد و کارایی را در دستیابی به کالا به حداکثر می رساند.  افزایش تجارت بین المللی منجر به ایجاد یک اقتصاد جهانی شده است که در آن رویدادهای جهانی بر عرضه، تقاضا و قیمت ها تأثیر می گذارد.

 امور مالی بین المللی

 مالیه بین المللی به عنوان مطالعه تعاملات پولی بین دو یا چند کشور تعریف می شود.  این مفهوم توسط مفاهیم متعددی اداره می شود.  مفهوم اول، مدل ماندل-فلمینگ، به عنوان تعامل بین بازار کالا و بازار پول، بر اساس این فرض که سطوح قیمت کالاها ثابت است، تعریف می‌شود.

 مفهوم دوم، اثر بین‌المللی فیشر، یک نظریه مالی بین‌المللی است که نرخ‌های بهره اسمی را منعکس‌کننده نوسانات نرخ مبادله لحظه‌ای بین کشورها فرض می‌کند.  سومین مفهوم، نظریه منطقه ارزی بهینه است که به این صورت تعریف می‌شود که پذیرش یک ارز واحد در یک منطقه جغرافیایی، کارایی اقتصادی را به حداکثر می‌رساند.

 نظریه دیگر، نظریه برابری قدرت خرید است که اندازه گیری قیمت ها را در مناطق مختلف با استفاده از یک کالا یا مجموعه ای از کالاها برای مقایسه قدرت خرید ارزهای مختلف تعریف می کند.  در نهایت، تئوری برابری نرخ بهره نشان‌دهنده وضعیتی از تعادل است که در آن سرمایه‌گذاران نسبت به نرخ‌های بهره وابسته به سپرده‌های بانکی در دو کشور جداگانه بی‌تفاوت هستند.

 شرکتهای چندملیتی

 یک شرکت چند ملیتی دارای امکانات و دارایی های دیگری است که حداقل در یک کشور خارج از کشور خود قرار دارند.  همچنین حداقل یک چهارم درآمد خود را از خارج از کشور خود به دست می آورد.  نمونه های اولیه این شرکت ها شامل شرکت هند شرقی، شرکت آفریقای سوئدی و شرکت خلیج هادسون است که همگی در قرن هفدهم تأسیس شدند.

 مزایای متعددی در ارتباط با شرکت های چند ملیتی وجود دارد، از جمله کاهش قیمت ها، افزایش قدرت خرید مصرف کننده، تحریک رشد شغلی در اقتصادهای محلی، و افزایش تنوع کالاها و خدمات تولید شده.

 جهانی شدن اقتصادی

 جهانی شدن به عنوان گسترش محصولات، اطلاعات، فناوری و مشاغل در سراسر مرزهای ملی تعریف می شود.  از یک سو، جهانی شدن مشاغل و فناوری را به اقتصاد در حال توسعه می آورد.  از سوی دیگر، جهانی شدن به طور بالقوه به این معنی است که رکود اقتصادی در یک کشور می تواند پیامدهای جهانی داشته باشد.

 درک بهتر، تصمیمات بهتر

 اقتصاد رشته‌ای پیچیده با عوامل و متغیرهای ثابت بسیاری است که بر سلامت مالی افراد، خانوارها، شرکت‌ها و دولت‌ها تأثیر می‌گذارد.  درک دقیق از اصول و نظریه های حاکم بر اقتصاد خرد و اقتصاد کلان به متخصصان کمک می کند تا تصمیمات عاقلانه ای را در مورد تقریباً همه زمینه های کسب و کار بگیرند.

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

مدرس حرفه ای سرمایه گذاری، اقتصادبرای مدیران ، بازارهای موازی طلا ، ارز ، مسکن ، کسب و کار 

دکتر امیر صبوری

خردو کلان: شکاف اقتصادی؟ اقتصاد به دو قلمرو تقسیم می شود: کل اقتصاد و بازارهای فردی فیزیکدانان G. Chris Rodrigou به دنیای بزرگ سیارات ، ستاره ها ، کهکشان ها و گرانش نگاه می کنند. اما آنها همچنین دنیای دقیقه اتمها و ذرات ریز را که شامل آن اتمها هستند ، مطالعه می کنند. اقتصاددانان همچنین به دو قلمرو نگاه می کنند. اقتصاد کلان با تصویر بزرگ وجود دارد ، که مربوط به نحوه عملکرد کل اقتصاد است. این مواردی مانند اشتغال ، تولید ناخالص داخلی و تورم را مورد مطالعه قرار می دهد - مطالب خبری و مباحث مربوط به سیاست دولت. اقتصاد خرد با تصویر کوچک به نحوه تعامل عرضه و تقاضا در بازارهای انفرادی کالاها و خدمات مربوط می شود. در اقتصاد کلان ، موضوع به طور معمول یک کشور است - چگونگی تعامل همه بازارها برای تولید پدیده های بزرگی که اقتصاددانان آن را متغیرهای کل می نامند. در حوزه اقتصاد خرد ، هدف از تجزیه و تحلیل یک بازار واحد است - برای مثال ، این که آیا افزایش قیمت در خودرو یا صنایع نفتی با تغییر عرضه یا تقاضا هدایت می شود. دولت یک هدف اصلی تجزیه و تحلیل در اقتصاد کلان است - برای مثال ، مطالعه نقشی که در کمک به رشد کلی اقتصادی یا مبارزه با تورم دارد. اقتصاد کلان اغلب به حوزه بین المللی گسترش می یابد زیرا بازارهای داخلی از طریق تجارت ، سرمایه گذاری و جریان سرمایه با بازارهای خارجی مرتبط است. اما اقتصاد خرد می تواند یک مؤلفه بین المللی نیز داشته باشد. بازارهای واحد اغلب محدود به کشورهای مجرد نیستند. بازار جهانی نفت نمونه بارز است. تقسیم کلان / خرد در اقتصاد نهادینه شده است ، از شروع دوره های "اصول اقتصاد" تا تحصیلات تکمیلی. اقتصاددانان معمولاً خود را اقتصاددانان خرد یا اقتصاد کلان می دانند. انجمن اقتصادی آمریکا چندین ژورنال دانشگاهی منتشر می کند ، از جمله دو مورد به نام اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. چرا تقسیم؟ همیشه اینگونه نبود. در حقیقت ، از اواخر قرن 18 تا زمان رکود بزرگ دهه 1930 ، اقتصاد اقتصاد بود - مطالعه چگونگی سازماندهی جوامع بشری تولید ، توزیع و مصرف کالاها و خدمات. این رشته با مشاهدات نخستین اقتصاددانان ، مانند آدام اسمیت ، فیلسوف اسکاتلندی که به عنوان پدر اقتصاد شناخته شده بود ، آغاز شد - گرچه دانشمندان در حال مشاهدات اقتصادی بودند مدت ها قبل از اینکه اسمیت در سال 1776 ثروت ملل را تألیف کند. مفهوم اسمیت از یک دست نامرئی که به دنبال به حداکثر رساندن بهزیستی خود و یا خود می باشد تا بتواند بهترین نتیجه را برای یک معصیت ارائه دهد. در علوم اجتماعی اسمیت و دیگر متفکران اولیه اقتصادی مانند دیوید هیوم در آغاز انقلاب صنعتی این زمینه را به دنیا آوردند. تئوری اقتصادی بین ظاهر ثروت ملل و رکود بزرگ به طور قابل توجهی توسعه یافت ، اما هیچ جدایی از اقتصاد خرد و اقتصاد کلان وجود نداشت. اقتصاددانان به طور ضمنی تصور می کردند که یا بازارها در تعادل هستند - از جمله اینکه قیمت ها برای برابر کردن عرضه و تقاضا تنظیم می شوند - یا اینکه در صورت بروز شوک زودگذر ، مانند بحران مالی یا قحطی ، بازارها به سرعت به تعادل باز می گردند. به عبارت دیگر ، اقتصاددانان معتقد بودند که مطالعه بازارهای فردی به طور کافی رفتار آنچه را که ما اکنون متغیرهای جمع می نامیم ، مانند بیکاری و خروجی ، توضیح می دهد. فروپاشی شدید و طولانی مدت فعالیت اقتصادی که در دوران رکود بزرگ رخ داد ، آن را تغییر داد. این طور نبود که اقتصاددانان از این امر آگاه نبودند که متغیرهای کل می توانند ناپایدار باشند. آنها چرخه های تجاری را مورد مطالعه قرار دادند - زیرا اقتصاد به طور مرتب از شرایط افزایش تولید و اشتغال به کاهش یا کاهش رشد و افزایش بیکاری تغییر می یابد ، که اغلب با تغییرات شدید یا بحران های اقتصادی سوراخ می شود. اقتصاددانان همچنین پول و نقش آن در اقتصاد را مطالعه کردند. اما اقتصاد زمان نمی تواند رکود بزرگ را توضیح دهد. اقتصاددانانی که در پارادایم کلاسیک بازارها که همیشه در حال تعادل هستند ، هیچ توضیحی در مورد "شکست شدید بازار" دهه 1930 ندارند. اگر آدام اسمیت پدر اقتصاد باشد ، جان مینارد کینز پدر بنیانگذار اقتصاد کلان است. اگرچه برخی از مفاهیم اقتصاد کلان مدرن ریشه در کار دانشمندان مانند ایروینگ فیشر و نات ویکسل در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد ، اما اقتصاد کلان به عنوان یک رشته مجزا با شاهکار کینز آغاز شد ، تئوری عمومی اشتغال ، علاقه و پول ، در سال 1936. در حالی که اقتصاد اولیه متمرکز بر تعادل در بازارهای فردی بود ، کینز در نظر گرفتن همزمان تعادل در سه مجموعه از بازارها - کالاها ، کار و امور مالی - را معرفی کرد. وی همچنین "اقتصاد عدم تعادل" را معرفی کرد ، که مطالعه صریح عزیمت از تعادل عمومی است. رویکرد وی توسط سایر اقتصاددانان برجسته صورت گرفت و به سرعت در آنچه که اکنون به عنوان اقتصاد کلان شناخته می شود ، توسعه یافت.

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

مدرس حرفه ای سرمایه گذاری، اقتصاد برای مدیران ، بازار مسکن دکتر امیر صبوری

اقتصاد کلان چیست؟
 اقتصاد کلان شاخه ای از علم اقتصاد است که به مطالعه چگونگی رفتار یک اقتصاد کلی – بازار یا سایر سیستم هایی که در مقیاس بزرگ عمل می کنند – می پردازد.  اقتصاد کلان پدیده های کل اقتصاد مانند تورم، سطح قیمت ها، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی (GDP) و تغییرات در بیکاری را مطالعه می کند.

 برخی از سوالات کلیدی که اقتصاد کلان به آنها پرداخته عبارتند از: چه چیزی باعث بیکاری می شود؟  چه چیزی باعث تورم می شود؟  چه چیزی باعث ایجاد یا تحریک رشد اقتصادی می شود؟  اقتصاد کلان تلاش می‌کند تا میزان عملکرد یک اقتصاد را اندازه‌گیری کند، بفهمد چه نیروهایی آن را هدایت می‌کنند، و پیش‌بینی کند که چگونه عملکرد می‌تواند بهبود یابد.

 اقتصاد کلان با عملکرد، ساختار و رفتار کل اقتصاد سر و کار دارد، برخلاف اقتصاد خرد، که بیشتر بر انتخاب های انجام شده توسط بازیگران فردی در اقتصاد (مانند مردم، خانوارها، صنایع و غیره) متمرکز است.


 اقلام کلیدی
 اقتصاد کلان شاخه ای از علم اقتصاد است که به ساختار، عملکرد، رفتار و تصمیم گیری کل یا کل اقتصاد می پردازد.
 دو حوزه اصلی تحقیقات اقتصاد کلان عبارتند از رشد اقتصادی بلند مدت و چرخه های تجاری کوتاه مدت.
 اقتصاد کلان در شکل مدرن آن اغلب به عنوان شروع با جان مینارد کینز و نظریه های او در مورد رفتار بازار و سیاست های دولتی در دهه 1930 تعریف می شود.  چندین مکتب فکری از آن زمان توسعه یافته است.
 بر خلاف اقتصاد کلان، اقتصاد خرد بیشتر بر تأثیرات و انتخاب های انجام شده توسط بازیگران فردی در اقتصاد (مردم، شرکت ها، صنایع و غیره) متمرکز است.
 

اقتصاد کلان

 درک اقتصاد کلان
 مطالعه اقتصاد دو جنبه دارد: اقتصاد کلان و اقتصاد خرد.  همانطور که از این اصطلاح پیداست، اقتصاد کلان به سناریوی کلی و تصویر بزرگ اقتصاد نگاه می کند.  به بیان ساده، بر نحوه عملکرد اقتصاد به عنوان یک کل تمرکز می‌کند و سپس چگونگی ارتباط بخش‌های مختلف اقتصاد با یکدیگر را تجزیه و تحلیل می‌کند تا نحوه عملکرد کل را درک کند.  این شامل بررسی متغیرهایی مانند بیکاری، تولید ناخالص داخلی و تورم است.  اقتصاددانان کلان مدل هایی را توسعه می دهند که روابط بین این عوامل را توضیح می دهد.  چنین مدل‌های کلان اقتصادی و پیش‌بینی‌هایی که تولید می‌کنند، توسط نهادهای دولتی برای کمک به ساخت و ارزیابی سیاست‌های اقتصادی، پولی و مالی استفاده می‌شوند.  توسط کسب و کارها برای تعیین استراتژی در بازارهای داخلی و جهانی؛  و توسط سرمایه گذاران برای پیش بینی و برنامه ریزی برای حرکت در طبقات مختلف دارایی.


 با توجه به مقیاس عظیم بودجه های دولت و تأثیر سیاست های اقتصادی بر مصرف کنندگان و مشاغل، اقتصاد کلان به وضوح خود را با مسائل مهمی درگیر می کند.  تئوری‌های اقتصادی در صورت اعمال صحیح، می‌توانند بینش‌های روشن‌کننده‌ای در مورد نحوه عملکرد اقتصادها و پیامدهای بلندمدت سیاست‌ها و تصمیم‌های خاص ارائه دهند.  تئوری اقتصاد کلان همچنین می‌تواند به کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران فردی کمک کند تا از طریق درک دقیق‌تر اثرات روندها و سیاست‌های اقتصادی گسترده بر صنایع خود، تصمیم‌های بهتری بگیرند.

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

درک رشد اقتصادی
 به عبارت ساده تر، رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد.  اغلب، اما نه لزوما، سود کل در تولید با افزایش متوسط ​​بهره وری نهایی مرتبط است.  این منجر به افزایش درآمد می‌شود و به مصرف‌کنندگان انگیزه می‌دهد تا کیف پول خود را باز کنند و بیشتر بخرند، که به معنای کیفیت زندگی یا استاندارد زندگی بالاتر است.


 در اقتصاد، رشد معمولاً به عنوان تابعی از سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، نیروی کار و فناوری مدل‌سازی می‌شود.  به عبارت ساده، افزایش کمیت یا کیفیت جمعیت در سن کار، ابزارهایی که باید با آنها کار کنند و دستور العمل هایی که برای ترکیب نیروی کار، سرمایه و مواد خام در دسترس دارند، منجر به افزایش تولید اقتصادی خواهد شد. 2020

چند راه برای ایجاد رشد اقتصادی وجود دارد.  اولی افزایش در میزان کالاهای سرمایه فیزیکی در اقتصاد است.  افزودن سرمایه به اقتصاد منجر به افزایش بهره وری نیروی کار می شود.  ابزارهای جدیدتر، بهتر و بیشتر به این معنی است که کارگران می توانند خروجی بیشتری در هر دوره زمانی تولید کنند.  به عنوان یک مثال ساده، ماهیگیر با تور در هر ساعت بیشتر از ماهیگیری با چوب نوک تیز ماهی می گیرد.  با این حال دو چیز برای این فرآیند حیاتی است.  شخصی در اقتصاد ابتدا باید به نوعی پس انداز (فدا کردن مصرف فعلی خود) بپردازد تا منابع را برای ایجاد سرمایه جدید آزاد کند و سرمایه جدید باید نوع مناسب، در مکان مناسب و در زمان مناسب باشد.  تا کارگران واقعاً از آن به طور مولد استفاده کنند.


 روش دوم تولید رشد اقتصادی، بهبود فناوری است.  نمونه ای از این اختراع سوخت بنزین است.  قبل از کشف قدرت تولید انرژی بنزین، ارزش اقتصادی نفت نسبتا پایین بود.  استفاده از بنزین به روشی بهتر و پربارتر برای حمل و نقل کالا در فرآیند و توزیع کالاهای نهایی کارآمدتر تبدیل شد.  فناوری بهبودیافته به کارگران این امکان را می‌دهد که با ترکیب کالاهای سرمایه‌ای مشابه به روش‌های جدیدی که مولدتر هستند، خروجی بیشتری تولید کنند.  مانند رشد سرمایه، نرخ رشد فنی به شدت به نرخ پس‌انداز و سرمایه‌گذاری وابسته است، زیرا پس‌انداز و سرمایه‌گذاری برای شرکت در تحقیق و توسعه ضروری است.

 راه دیگر برای ایجاد رشد اقتصادی، افزایش نیروی کار است.  در غیر این صورت، کارگران بیشتر کالاها و خدمات اقتصادی بیشتری تولید می کنند.  در طول قرن نوزدهم، بخشی از رشد اقتصادی قوی ایالات متحده به دلیل هجوم بالای نیروی کار ارزان و مولد مهاجر بود.  با این حال، مانند رشد سرمایه محور، برخی از شرایط کلیدی برای این فرآیند وجود دارد.  افزایش نیروی کار نیز لزوماً میزان تولیدی را که باید برای تأمین معیشت اولیه کارگران جدید مصرف شود، افزایش می دهد، بنابراین کارگران جدید باید حداقل به اندازه کافی بهره وری داشته باشند تا آن را جبران کنند و مصرف کننده خالص نباشند.  همچنین درست مانند افزودن به سرمایه، برای نوع مناسب کارگران نیز مهم است که به سمت مشاغل مناسب در مکان های مناسب همراه با انواع مناسب کالاهای سرمایه مکمل به منظور تحقق پتانسیل تولیدی خود سرازیر شوند.

 آخرین روش افزایش سرمایه انسانی است.  این بدان معناست که کارگران در صنایع دستی خود ماهرتر می شوند و بهره وری خود را از طریق آموزش مهارت ها، آزمون و خطا یا صرفاً تمرین بیشتر افزایش می دهند.  پس انداز، سرمایه گذاری و تخصص، سازگارترین و آسان ترین روش ها هستند.  سرمایه انسانی در این زمینه می تواند به سرمایه اجتماعی و نهادی نیز اشاره داشته باشد.  تمایلات رفتاری به سمت اعتماد اجتماعی و تعامل متقابل بالاتر و نوآوری های سیاسی یا اقتصادی مانند بهبود حمایت از حقوق مالکیت در واقع انواع سرمایه انسانی هستند که می توانند بهره وری را افزایش دهند.

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

چرا علم اقتصاد مهم است؟  در اینجا حقایق لازم برای دانستن شما وجود دارد
 
 هیچ موضوعی بهتر از موضوع دیگری نیست.  با این حال، اعداد و ارقام نقش زیادی در نحوه عملکرد جوامع دارند.  اقتصاد مطالعه حقایق و ارقامی است که بر دولت، خانواده ها، خانواده ها، مشاغل و وضعیت کلی منابع جهان تأثیر می گذارد.  برای کسانی که تا به حال به این فکر کرده اند که "چرا اقتصاد مهم است؟"  یا مطمئن نیستید که چرا اقتصاد یک موضوع هوشمند برای مطالعه است، ما تمام آنچه را که باید بدانید را به شما تکمیل خواهیم کرد.
 
 درک اقتصاد می تواند زندگی شما را در سطح روزمره تغییر دهد و همچنین در درک تصویر بزرگتر از دولت محلی و امور جهانی به شما کمک کند.  ما جزئیات را بررسی می کنیم: از تعریف اقتصاد گرفته تا دلایلی که چرا فرد ممکن است در رشته دانشگاهی رشته خود را انتخاب کند.
 
 
 اقتصاد چیست؟

 به بیان ساده تر، اقتصاد مطالعه منابع است.  این روش‌ها و شیوه‌هایی هستند که به کمی‌سازی، بهینه‌سازی و حفظ منابع در سطح دولت‌ها، مشاغل، خانواده‌ها، جوامع و افراد کمک می‌کنند.
 
 ماهیت گسترده موضوع به این معنی است که می توان آن را به قطعات کوچکتر تقسیم کرد.  به عنوان مثال، دو چارچوب اصلی وجود دارد که در آنها می توان اقتصاد را مطالعه کرد، یعنی:
 
 
 1. اقتصاد کلان
 
 مطالعه تصویری بزرگ از آنچه بر اقتصاد به عنوان یک کل تأثیر می گذارد.  این می تواند شامل واردات و صادرات یا نرخ بیکاری باشد.
 
 
 2. اقتصاد خرد
 
 مطالعه منابع در سطح فردی و شرکتی.  مثال‌ها عبارتند از: مطالعه عرضه و تقاضا یا اینکه چگونه مقررات ممکن است بر نتیجه کسب‌وکار تأثیر بگذارد.
 
 
 چرا اقتصاد مهم است؟

 اقتصاد همه را تحت تأثیر قرار می دهد.  این تصور اشتباه است که فکر کنیم فقط اقتصاددانان، متخصصان مالی و سیاستمداران باید در مورد اقتصاد بدانند.  به عنوان یک فرد در جامعه، اقتصاد در زندگی شخصی شما و همچنین حرفه حرفه ای شما نقش خواهد داشت.
 
 هر اتفاقی که در جامعه و جهان بیفتد به هر طریقی زندگی روزمره شما را تحت تأثیر قرار می دهد - چه به شکل نرخ بیکاری باشد یا نرخ بهره برای بانک ها.  در حالی که ممکن است نیازی به تحصیل در رشته اقتصاد نداشته باشید، هنوز هم داشتن نوعی درک از موضوع مهم است.
 
 اقتصاد در تمام تجربیات اصلی زندگی زیر نقش دارد:
 نحوه برنامه ریزی دولت برای سیاست ها
 وضعیت بازار مسکن و فرصت های سرمایه گذاری در املاک و مستغلات
 توانایی اتخاذ تصمیمات مالی عاقلانه
 تصمیم در مورد حضور یا عدم حضور در مقطع کارشناسی ارشد
 هزینه و فایده تغییر شغل
 توسعه ابتکارات مراقبت های بهداشتی عمومی
 چگونه از وقوع جرم پیشگیری کنیم
 راه های کاهش نژادپرستی و نابرابری
 دو اصل اساسی در علم اقتصاد عبارتند از: 1. منابع محدودیت دارند و 2. هدف جامعه استفاده بهینه از منابع است.  این موضوع روشن می کند که چرا اقتصاد برای هر فرد در جهان مهم است.
 
 
 بازار دانش اقتصاد: چیزهایی که می آموزید

 برخی از مردم تمایل خاصی به دانستن نکات اقتصادی دارند.  بسته به اهداف شغلی آینده شما یا حتی فقط علاقه شما به این موضوع، رشته اقتصاد می تواند تصمیم عاقلانه ای باشد.
 
 به عنوان یک دانشجوی کارشناسی که رشته مورد نظر را انتخاب می کنید، از موارد زیر بهره مند خواهید شد:
 طیف گسترده ای از فرصت های شغلی، از جمله: حسابداری، بانکداری، بازاریابی، تجارت و مشاوره در دولت، بخش خصوصی یا بخش دولتی
 پایه ای دقیق در تجزیه و تحلیل داده ها با توانایی به کارگیری دانش در تنظیمات عملی
 درک اقتصاد خرد و اقتصاد کلان
 یادگیری آنچه برای انتخاب ها و تصمیم گیری های زندگی واقعی عملی و کاربردی است
 توانایی حل مشکلات
 دانش نحوه تصمیم گیری عاقلانه مالی
 آشنایی با تکنیک های آماری و ریاضی
 تخصص در استفاده از فناوری و کامپیوتر برای تجزیه و تحلیل داده ها
 

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

اقتصاد

 در اینجا به هفت مزیت تحصیل در اقتصاد و اینکه چگونه می تواند برای سازمان و شغل شما مفید باشد، نگاهی می اندازیم.

 1. دایره لغات خود را گسترش خواهید داد

 خواه کمبود (منابع محدود)، هزینه فرصت (چیزی که برای به دست آوردن چیز دیگری باید کنار گذاشته شود)، یا تعادل (قیمتی که در آن تقاضا برابر با عرضه است)، یک دوره اقتصاد به شما تسلط بر عبارات اساسی مورد نیاز برای درک نحوه عملکرد بازارها را می دهد.  .  حتی اگر اغلب از این کلمات در نقش فعلی خود استفاده نمی کنید، مطالعه این اصطلاحات اقتصادی به شما درک بهتری از پویایی بازار به عنوان یک کل و نحوه اعمال آنها در سازمان شما می دهد.

 2. شرایط جدید را در عمل اعمال خواهید کرد

 اقتصاد فقط یادگیری مجموعه ای از کلمات فنی نیست، بلکه در واقع از آنها برای توسعه یک استراتژی تجاری قابل دوام استفاده می کند.  هنگامی که اصطلاحات را درک کردید، استفاده از تئوری ها و چارچوب ها، مانند تحلیل های پنج نیروی پورتر و تجزیه و تحلیل SWOT، برای ارزیابی موقعیت ها و اتخاذ تصمیمات اقتصادی مختلف برای سازمان آسان تر است.  برای مثال، بسیاری از شرکت‌ها باید تصمیم بگیرند که آیا یک مدل قیمت‌گذاری دسته‌ای یا جداشده را دنبال کنند یا برای بهترین راه‌ها برای به حداکثر رساندن درآمد استراتژی‌ای اتخاذ کنند.

 3. عادات خرج کردن خود را درک خواهید کرد

 اقتصاد به شما در مورد نحوه رفتار سازمان و بازار آن می آموزد، اما همچنین بینش هایی در مورد عادات و ارزش های خرج کردن شما ارائه می دهد.  به عنوان مثال، تمایل به پرداخت (WTP) حداکثر مبلغی است که کسی مایل است برای یک کالا یا خدمات بپردازد.  معمولاً بین WTP فرضی و واقعی شکاف وجود دارد و یادگیری در مورد آن می تواند به شما کمک کند تا رفتار خود را رمزگشایی کنید و به شما امکان می دهد تصمیمات مالی عاقلانه تری بگیرید.

 منحنی تقاضا؛  عرض: 50 پیکسل؛  align: right;
 برای شماری بنتون، مفاهیمی که در کتاب اقتصاد برای مدیران آموخت، چشمان او را به چگونگی آمیختگی تصمیمات روزمره با محاسبات و اصول اقتصادی باز کرد.

 بنتون می‌گوید: «یک بازدید ساده از فروشگاه مواد غذایی مملو از منابع اقتصادی و تفکرات تحلیلی می‌شود.

 4. شما به نکات ظریف در زمینه تسلط خواهید داشت

 بسیاری از مردم اقتصاد را فقط منحنی ها، مدل ها و روابط می دانند، اما در واقعیت، اقتصاد بسیار ظریف تر است.  بسیاری از تئوری های اقتصادی مبتنی بر مفروضاتی درباره نحوه رفتار منطقی مردم است، اما مهم است که بدانیم در صورت شکست این فرضیات چه باید کرد.  یادگیری در مورد سوگیری‌های شناختی که بر فرآیندهای تصمیم‌گیری اقتصادی ما تأثیر می‌گذارند، شما را با ابزارهایی برای پیش‌بینی رفتار انسان در دنیای واقعی، چه افراد منطقی یا غیرمنطقی عمل کنند، مسلح می‌کند.

 5. یاد خواهید گرفت که چگونه از ابزارهای اقتصادی استفاده کنید

 یادگیری تئوری اقتصادی یک چیز است، اما توسعه ابزار برای تصمیم گیری های تجاری چیز دیگری است.  علم اقتصاد به شما اصول اولیه را می آموزد و همچنین ابزارهای مشخصی برای تجزیه و تحلیل به شما می دهد.  به عنوان مثال، تحلیل مشترک یک رویکرد آماری برای اندازه گیری تقاضای مصرف کننده برای ویژگی های محصول خاص است.  این ابزار به شما این امکان را می‌دهد که به ویژگی‌های پیچیده‌تر در مقابل معاوضه‌های قیمتی که مصرف‌کنندگان هر روز انجام می‌دهند، دست پیدا کنید.

 برای مثال، تصور کنید که برای شرکت اپل کار می‌کنید و می‌خواهید بدانید که چه بخشی از آیفون باید بهبود یابد: عمر باتری، اندازه صفحه نمایش یا دوربین.  یک تجزیه و تحلیل مشترک به شما امکان می دهد بدانید که مشتریان به کدام پیشرفت ها اهمیت می دهند و ارزش وقت و هزینه شرکت را دارند.

 6. برای تحصیلات تکمیلی آمادگی بیشتری خواهید داشت

 علاوه بر کمک به تصمیم‌گیری بهتر در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌تان، یادگیری اقتصاد نیز در صورتی که قصد دارید مدرک کسب‌وکار فارغ‌التحصیل شوید، مفید است.  تحصیل در اقتصاد می تواند شما را به مهارت های حل مسئله و دانش فنی مورد نیاز برای آماده شدن برای MBA مجهز کند.

 MBA معمولاً شامل دوره های مالی، حسابداری، مدیریت، بازاریابی و اقتصاد است، بنابراین اگر تصمیم دارید که MBA برای شما مناسب است، یک قدم جلوتر خواهید بود.  علاوه بر این، دانش پایه ای از اقتصاد شما را قادر می سازد از نظریه ها و چارچوب های اقتصادی استفاده کنید تا تصمیم بگیرید که آیا تحصیلات تکمیلی ارزش سرمایه گذاری مالی را دارد یا خیر.

 7. چشم انداز شغلی خود را بهبود خواهید داد

 تحصیل در اقتصاد می تواند اشتغال شما را در صنایع مختلف بهبود بخشد.  بر اساس گزارش آینده مشاغل مجمع جهانی اقتصاد، تفکر تحلیلی و مهارت های پیچیده حل مسئله در صدر فهرست مهارت های قابل انتقالی است که کارفرمایان تا سال 2025 اهمیت فزاینده ای خواهند یافت، که هر دوی این مهارت ها را می توان با تحصیل در اقتصاد به دست آورد.

 علاوه بر این، بسیاری از مشاغل نیازمند دانش مفاهیم، ​​مدل ها و روابط اقتصادی هستند.  برخی از مسیرهای شغلی ممکن برای دانشجویان اقتصاد شامل امور مالی، بانکداری، بیمه، سیاست و مدیریت مراقبت های بهداشتی است.  همچنین می‌توانید شغل خود را در صنعت فعلی خود ارتقا دهید، زیرا درک اقتصاد که به صنعت شما قدرت می‌دهد می‌تواند به شما کمک کند تا در نقش خود مؤثرتر باشید.

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار
  • ۰
  • ۰

اهمیت اقتصاد چیست؟ اقتصاد مربوط به توزیع بهینه منابع در جامعه است. موضوع شامل درک آنچه در بازارها و اقتصاد کلان اتفاق می افتد است. بررسی آمار در مورد وضعیت اقتصاد و توضیح اهمیت آنها در درک گزینه های مختلف سیاست و ارزیابی نتایج احتمالی آنها. نمونه هایی از اهمیت اهمیت اقتصاد اقتصادی که با کمبود مواد اولیه سروکار دارد. اقتصاد مکانیسمی را برای بررسی عواقب احتمالی فراهم می کند زیرا ما از مواد اولیه مانند گاز و روغن استفاده نمی کنیم. همچنین ببینید: اثرات جهانی بدون روغن. نحوه توزیع منابع در جامعه. تا چه اندازه باید درآمد را در جامعه توزیع کنیم؟ آیا نابرابری برای ایجاد مشوق های اقتصادی ضروری است یا نابرابری باعث ایجاد مشکلات غیرضروری اقتصادی و اجتماعی می شود؟ دولت تا چه اندازه باید در اقتصاد مداخله کند؟ شکاف اساسی در اقتصاد میزان مداخله دولت در اقتصاد است. اقتصاددانان بازار آزاد ، مانند هایک و فریدمن ، برای مداخله محدود دولت و بازارهای آزاد استدلال می کنند. اقتصاددانان دیگر ، مانند استیگلیتز یا کروگمن ، معتقدند که مداخله دولت می تواند بر نابرابری و کمبود کالاهای عمومی غلبه کند. به عنوان مثال - آیا دولت باید مراقبت های بهداشتی را در نقطه استفاده رایگان ارائه دهد یا اینکه تشویق مراقبت های بهداشتی خصوصی کارآمدتر است؟ همچنین ببینید: دولت تا چه اندازه باید در اقتصاد مداخله کند؟ اصل هزینه فرصت. سیاستمداران با قول هزینه بیشتر و کاهش مالیات ، در انتخابات پیروز می شوند. این امر به این دلیل است که مالیات کمتر و هزینه بیشتر چیزی است که رای دهندگان می خواهند بشنوند. با این حال ، یک اقتصاددان آگاه خواهد بود که همه چیز هزینه فرصت دارد. بیشتر برای یارانه آموزش دانشگاه آزاد هزینه کنید و این به معنای مالیات بالاتر و کاهش هزینه در جای دیگر است. دادن دانشجویان 4000 پوند در سال برای گذراندن در دانشگاه ممکن است یک ایده آل اصیل باشد. اما ، آیا این بهترین استفاده از پول عمومی است؟ آیا استفاده بهتر از پول مانند هزینه برای آموزش ابتدایی وجود دارد؟ مشاهده کنید: هزینه فرصت بهره وری اجتماعی. بازار آزاد منجر به نمونه های بی شماری از خرابی بازار می شود. احساس می کنم یکی از بهترین کاربردهای اقتصاد ارائه راه حل هایی برای غلبه بر شکست بازار است. به عنوان مثال ، رانندگی به مرکز شهر باعث ایجاد بیرونی های منفی مانند آلودگی و احتقان می شود. بیش از حد مصرف وجود دارد. یک اقتصاددان می تواند برای درونی کردن خارجی ، مالیات بر رانندگی به شهرها را پیشنهاد کند. البته مالیات های جدید محبوب نیستند ، اما ممکن است راه حل بهتری برای جامعه فراهم کند. ممکن است برای رانندگی در یک مرکز شهر ، هفته ای 10 پوند پرداخت نکنید. اما اگر دو ساعت نشستن در یک مربا را نجات داد ، شاید شما از پرداخت آن بسیار خوشحال تر باشید. دانش و درک یکی از مشاغل اصلی اقتصاددانان درک آنچه در اقتصاد اتفاق می افتد و بررسی دلایل فقر ، بیکاری و رشد اقتصادی پایین است. به عنوان مثال ، در یک بحث سیاسی مانند - باید ، انگلیس اتحادیه اروپا را ترک کند؟ استدلال های عاطفی زیادی در مورد مهاجرت وجود دارد. مطالعات اقتصادی می تواند هزینه ها و مزایای حرکت آزاد کار را امتحان و ارزیابی کند. مطالعات اقتصادی می تواند سعی در بررسی اثرات اقتصادی مهاجرت داشته باشد. این می تواند به مردم کمک کند تا در مورد مسائل سیاسی تصمیم بگیرند. پیش بینی پیش بینی های اقتصادی دشوارتر از درک وضعیت فعلی است. با این حال ، اگرچه پیش بینی ها همیشه قابل اعتماد نیستند ، اما می توانند به تصمیم گیرندگان کمک کنند تا از نتایج احتمالی ایده بگیرند. به عنوان مثال ، در سال 2003 ، انگلیس تصمیمی در مورد پیوستن به یورو گرفت. بسیاری از اقتصاددانان اظهار داشتند که انگلیس می تواند با یک سیاست پولی مشترک مبارزه کند. یورو یک منطقه ارز بهینه با انگلیس نبود. این تحلیل عاملی بود که دولت انگلیس تصمیم به پیوستن به آن گرفت. در گذشته نگر ، تجزیه و تحلیل هزینه های یورو را زیر تخمین زده است. اما ، اگر این امر صرفاً به دلایل سیاسی صورت گرفته بود ، ممکن است انگلیس پیوسته باشد. بیکار -1933-بایگانی-وقتی اقتصاد اشتباه می شود ، میلیون ها نفر می توانند رنج ببرند. در اینجا بیکاری گسترده در دهه 1930. نحوه مقابله با یک بحران اقتصادی. در دهه 1930 ، سقوط وال استریت باعث افزایش چشمگیر بیکاری شد. بحث در مورد نحوه پاسخگویی وجود داشت. بسیاری از دولت های غربی مالیات ، تعرفه و مزایا را افزایش دادند. این پاسخ باعث شد جان م. کینز شاخه جدیدی از اقتصاد را توسعه دهد - متمرکز بر مقابله با رکود مداوم. ارزیابی: اقتصاد یک علم قطعی مانند ریاضیات نیست. به دلیل بسیاری از متغیرهای ناشناخته ، قطعی بودن در مورد نتایج غیرممکن است ، اما یک اقتصاددان خوب آگاه خواهد بود که نتیجه بستگی به متغیرهای مختلف دارد و نتایج بالقوه متفاوتی وجود دارد. این باید به جلوگیری از یک رویکرد بیش از حد ایدئولوژیک کمک کند. به عنوان مثال ، یک دولت ممکن است فلسفه داشته باشد "بازارهای آزاد همیشه بهترین هستند" ، اما یک اقتصاددان می تواند از این دیدگاه ظریف تر آگاه باشد که در برخی از بازارها مانند مراقبت های بهداشتی ، حمل و نقل ، مداخله دولت می تواند بر شکست بازار و بهبود رفاه غلبه کند. اما ، در عین حال ، این بدان معنا نیست که مداخله دولت همیشه بهترین است. اقتصاد رفتاری چرا مردم مانند گذشته رفتار می کنند؟ آیا دولتها می توانند به طور ظریف مردم را به سمت رفتار بهتر سوق دهند ، به عنوان مثال ممنوعیت تبلیغات سیگار؟ آیا ما در معرض تعصب و رفتار غیر منطقی هستیم؟ به عنوان مثال ، آیا می توانیم با حباب مکیده شویم و ثروت خود را در بورس از دست بدهیم؟ اقتصاد رفتاری دلایل تصمیم گیری را بررسی می کند. نگاه کنید به: اقتصاد رفتاری. استفاده از اقتصاد در زندگی روزمره. اقتصاددانان مدرن نیروهای اقتصادی را در پشت مسائل روزمره اجتماعی بررسی کرده اند. به عنوان مثال ، گری بکر اظهار داشت که بیشتر جرم را می توان با هزینه ها و مزایای اقتصادی توضیح داد. مشاهده کنید: استفاده از اقتصاد در زندگی روزمره.

  • مدرس سرمایه گذاری اقتصاد و کسب وکار